سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یکی از اعضای محترم شورای نگهبان ضمن انتقاد تند از طرح مساله امکان نقد معصوم   گفته اند به جای نقد معصوم به نقد سکولارها ولاییک ها بپردازید و فقیه دیگر فرمودند که چه کار به معصومین دارید از نقد دیگران بگویید  درباره این تذکر توجه به نکته ای  ضروری است وآن این است که بله نقد معصوم  فارغ از درستی یا نادرستی آن مساله علمی وکلامی امروز  نیست وطرح آن در سطح عمومی نیز شاید   چندان به مصلحت نباشد (گرچه از نظر حقیر نقد معصوم نافی عصمت نیست و ایرادی ندارد و در نوشته ای درباره آن مستدل سخن گفتیم )اما جدای از اثبات علمی موضوع باید دید چرا در دهه ها وسالهای اخیر بسیاری از کسانی که نیت اصلاح گری دارند خصوصا سیاسیون  سراغ معصومین می روند؟وگاه عصمت ایشان وگاه شئون  دیگر ایشان  مورد سئوال قرار می گیرد ؟ باید توجه داشت که در شکل گیری یک سخن و ادعایی   در کنار دلایل علمی،  علت های اجتماعی و سیاسی  تاثیر بسزا دارند و حال ببینیم علت طرح این مسایل چیست ؟در پاسخ باید بگوییم این موضوع  نوعی واکنش  به فهم فقهی حاکم  است  که شئونات معصومین را در عمل  به درجات پایین تر تسری می دهد و  اگر  مرز بین معصوم وسایر فقهاء روشن باشد و خود فقهاء  خصوصا آنان که دستی  در حاکمیت دارند خویشتن را عملا مبرای از نقد ندانند و عصمت معصومین وسایر شئونات خاصه ایشان را در عمل به خود سرایت ندهند و پاسخگویی خودرا به جامعه وانتقادات به شکل روشن ونها دینه شده نشان دهند  واثبات کنند خیلی نیازی به بحث در مراتب بالاتر نمی رسد فرضا  خود همین فقهای شورای نگهبان در عمل چقدر به نقدها احترام گداشته اند ؟وحداقل پاسخ نقدها را داده اند ؟چرا در جاهایی  مثل شورای نگهبان و خبرگان وبرخی مناصب دیگر که ضرورت حضور فقها ء مطرح است  از تنوع سلیقه ها خبری نیست ؟  در حالی که اگر نقد را حداقل در پایین تر از معصوم قبول دارند این پذیرش  به عنوان یک اصل به مفهوم مشارکت دادن سلیقه های مختلف فقهی و علمی درنهادهای حاکمیتی است و  نهادهایی که از فقه بر می آیند باید در عمل  جریان نقد بین خود واحترام به همه عقول و سلائق و احترام به حق سایر فقهای دارای اختلاف فکری و سلیقه ای با ایشان را در معرض جامعه قرار دهند اما متاسفانه انتصاب دادن حکومت فقهی به امامان  از طرفی باعث نوعی محفوظیت ومصونیت طلبی و فوق  گفتگو و سئوال دانستن برای این نهادها  واز سوی دیگر حضور فکری یکدست در این نهادها شده که عملا هم هر نوع نقد جدی را منتفی ساخته است وهم حقوق حاکمیتی بخش مهمی از مردم و نخبگان علمی وفقهی نادیده گرفته شده است  لذا  در مقابل منتقدان نیز حس می کنند چاره کار دراین است که درباره   اساس این مصونیت سخن بگویند بنابراین با رجوع به واقعیات عملی می بینیم منشا اصلی جریان چنین مباحثی در عمل خود منتصبان به حاکمیت هستند  لذا مشاهده می شود که کسی می گوید معصوم هم نقد پذیر بود شما چرا نیستید ؟در روایات امامان به ما توصیه فرموده اند: مَعاشِرَ الشیعةِ! کُونوا لَنا زَیْنا وَلا تَکونوا عَلَیْنا شَیْنا، (امالی صدوق ص 327)

 یعنی  ای شیعیان مایه زینت وجمال ما باشید نه خدای ناکرده باعث خفیف شدن ما واین خطاب در درجه اول به عالمان  وفقیهان است و عمل درست و آزاد منشانه وغیر استبدادی بزرگان منتصب به امامان بهترین دفاع از ایشان است واگر خدای ناکرده عمل منتصبان به گونه دیگر باشد وا گر عالمان در نظر وعمل  خصوصا در مقام ومنصب حاکمیتی معرف  شخصیت اجتماعی سیاسی  امامان  نباشند  و از حکومت منتصب به معصوم تصویری ناموجه و غیر مردمی ارائه دهند  مصلحان اجتماعی ر  راه اصلاح همین می دانند  که گفته شود امامان آن نبودند که اینان هستند والا ایمان مردم به آن بزرگان نیز متزلزل خواهد شد بنابراین عالمان جامعه بیش از منتقدان ومصلحان عملکرد خودرا نیز مورد نقادی قرار دهند .






تاریخ : پنج شنبه 96/10/28 | 12:44 صبح | نویسنده : مرتضی زارعی | نظرات ()
.: Weblog Themes By SlideTheme :.